جورج اورول در سال ۱۹۴۹، رمان مشهور نوزده هشتاد و چهار را منتشر کرده است. کتاب ۱۹۸۴، داستانی ویرانشهری و سیاسی را در رابطه با یک حکومت توتالیتر (تمامیتخواه) روایت میکند. اورول در این کتاب جامعهای را به تصویر میکشد که در آن آزادیهای فردی بهشدت نقض میشود و حریم خصوصی معنایی ندارد.
دربارهی جورج اورول
اریک آرتور بلر با نام مستعار جُرج اوروِل، داستاننویس، روزنامهنگار، منتقد ادبی و شاعر انگلیسی قرن بیستم میلادی بود. معروفترین آثار اورول، مزرعهی حیوانات و ۱۹۸۴ هستند که با فاصلهی چهار سال منتشر شدند. این دو کتاب باهم پرفروشترین دوکتاب قرن بیستم هستند.
اورول از وقتی خود را شناخته بود، در مقام روشنفکر یا نویسنده، همواره در پی بهچنگآوردن «واقعیت» بود و آن را رک و راست و با صراحت کامل بر زبان میآورد. او معتقد بود یکی از مهمترین نشانههای هر جامعهی آزاد و رشدیافتهای این است که بتوان واقعیتهایی را با مردم در میان گذاشت که بهطور معمول تمایلی به شنیدنش ندارند.
عقیدهی سیاسی جرج اورول، برتری سوسیال دموکراسی بوده است. او در اواخر زندگی کوتاهش، در مقالهی مشهور «چرا مینویسم» نوشت: «از سال ۱۹۳۶، در تمامی آثار جدیام، هر سطری که نوشتهام، مستقیم یا غیرمستقیم، علیه توتالیتاریسم و در دفاع از سوسیالدموکراسی بوده است، البته آنطور که من آن را میفهمم…»
دربارهی داستان
در سال ۱۹۸۴، سه قدرت بزرگ جهان را تقسیم کرده و با شیوهای که بهطور تقریبی مشابه است، سرزمینهای خود را اداره میکنند. وینستن اسمیت که در کشور اقیانوسیه زندگی میکند، در طبقه متوسط جامعه جای دارد؛ جامعهای که آن را سه گروه کمیتهی مرکزی حزب، اعضای عادی حزب و پرولتاریا تشکیل میدهند.
در اکثر نقاط کشور، پوسترهای عظیمی از «برادر بزرگ» که بر دیوارها قرار دارد. برادر بزرگ رهبر حزب، دانای کل، فرهیختهی دیکتاتور و ناظر بر همهچیز است. زیر تمام عکسهای او جملهی «برادر بزرگ مراقب توست» قرار دارد. تمامی اعضای حزب موظف هستند مطیع کامل او باشند و همچنین علاقهی قلبی به او داشته باشند.
در بخشی از کتاب ۱۹۸۴ میخوانیم:
سکهای بیست و پنج سنتی از جیبش بیرون آورد. روی آن هم، با حروف ریز مشخص، همان شعارها هک شده بود و نیمتنهی «برادر بزرگ» در روی دیگر سکه نقش بسته بود. چشمهایش حتی از روی سکه هم دنبالت میکرد. روی سکهها، تمبرها، جلد کتابها، پلاکاردها، پوسترها، لفاف پاکتهای سیگار، همهجا. آن چشمها همیشه به دنبالت بود و آن صدا محاصرهات میکرد. فرقی نمیکرد در چه حالی باشی یا مشغول چه کاری، هیچ راه فراری نبود. هیچچیز مال خودت نبود، جز چند سانتیمتر مکعب فضای داخل جمجمهات.
علاوه بر این، در همهی مکانهایی که اشخاص در آن حضور دارند، دستگاههایی متصل به دیوار به نام تلهاسکرین، شبانهروزی افراد را زیر نظر دارند. هر تغییر ناخوشایندی در چهره که نشانی از نارضایتی درونی باشد، ممکن است موجب واکنش پلیس اندیشه شود. در هر مکانی تعدادی از این دستگاهها وجود دارند که هیچ فردی از میدان دید آن خارج نشود. با این حال در خانهی وینستن، نقطهی کور کوچکی برای تلهاسکرین وجود دارد که فرصت انجام کارهایی غیرقانونی را برای او فراهم میآورد.
وینستن ابتدا با خرید غیرقانونی یک دفتر، تصمیم به نوشتن خاطرههای خود در آن میکند.
دوباره پشت میز نشست و فکر کرد دارد در دفتر خاطراتش برای که مینویسد؟ قلمش را در جوهر فرو برد و نوشت:
«به آینده یا، به روزگاری که اندیشه آزاد است، به زمانهای که انسانها با یکدیگر فرق میکنند و در تنهایی به سر نمیبرند، به روزگاری که حقیقت زنده است و شده را ناشده نتوان کرد؛ از اعماق دوران همشکلی و همسانی، از اعماق دوران انزوا و تنهایی، از اعماق دوران «برادر بزرگ»، از اعماق دوران دوگانهاندیشی؛ بر شما درود!
او جملاتی ضدحزب و برادر بزرگ که تا پیش از این فقط در سر داشت را بر روی کاغذ مینویسد. با این کار، جرم رفتاری او آغاز میشود و او در مسیر بیقانونی پیش میرود. به تدریج با اعضای مخالف حزب دیگری ارتباط مخفیانه برقرار میکند و در رابطه با روشهای نابودی حزب میاندیشد.
دلیل خواندن این کتاب
داستان این کتاب، روند جذابی دارد که برای خواننده تمایل به ادامهی مطالعه را ایجاد میکند. داستان خوشنوشتی که اورول با ظرافت خاصی به آن شاخ و برگ داده و علاوه بر توجه کلی به مسائل اصلی و روند داستان، جزئیات و اتفاقهای تاثیرگذاری نیز در آن خودنمایی میکند.
در مجموع با همهی وجههای مثبت و منفی، کتاب ۱۹۸۴ شما را تا پایان با خود میکشاند و حس کنجکاوی شما برای اطلاع از پایان اتفاقها را برمیانگیزد.
دریافت کتاب
همهی لینکهای زیر بهجز نسخههای صوتی، ترجمهی پیشنهادی وینیل است.